انگیزه های رفتاری در قرآن - محـــراب عشـق
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: نوای وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
انگیزه های رفتار در قرآن
ب) انگیزه روانی
انگیزه های روانی، انگیزه هایی هستند که مستقیماً نمی توان آنها را به حالتهای فیزیولوژیک بدن که نتیجه نیازهای جسمی هستند برگرداند، اما این مقوله در مورد انگیزه های فیزیولوژیک، مانند گرسنگی، تشنگی و خستگی صادق هستند.
اکثر روانشناسان معتقدند که بیشتر انگیزه های روانی بر پایه انگیزه های فیزیولوژیک، قابل اکتساب هستند. به عبارت دیگر، آنها انگیزه های روانی را شاخه یا شعبه ای از انگیزه های فیزیولوژیک می دانند، در نتیجه تأثیر و تأثر مهارتها و عوامل رشد اجتماعی فرد به وجود می آیند. بنابراین آنها وجود فطری عناصر در انگیزه های روانی را انکار نمی کنند و برخی از آنان مانند اریک فروم معتقدند که «نیازهالی روانی» نیازهای فطری و اساسی در سرشت انسان هستند که قابل فراگیری و اکتساب از محیط اجتماعی نمی باشند. مانند نیاز پیوستگی به دیگران، نیاز به بزرگی و ازجمندی و نیاز به هویت. ابراهام مازلو انگیزه ها را به دو بخش تقسیم می کند:
1) انگیزه یا نیاز مادی
2) انگیزه یا نیاز معنوی
نیازهای اصلی یا مادی همان نیاز گرسنگی، تشنگی، انگیزه جنسیت، امنیت و غیره است. انگیزه یا نیاز معنوی نیز در برگیرنده جنبه های معنوی زندگی انسان است. مانند عدالت خواهی، نیکی، زیبایی، نظم و اتحاد. مازلو معتقد است که نیازهای معنوی انسان، نوعی نیازهای فطری هستند که تکامل رشد و بالندگی شخصیت فرد به برآوردن آنها بستگی دارد.
1- انگیزه مالکیت
انگیزه مالکیت از آن دسته انگیزه های روانی است که انسان آن را در جریان رشد اجتماعی خود می آموزد. زیرا انسان از طریق فرهنگ محیط خود که در آن پرورش می یابد و همچنین مهارتها و آگاهیهای شخصی، عشق به تصاحب پول و مستغلات و اراضی و اموال گوناگون دیگر را پیدا می کنند. «وَ تُحِبّوُنَ الْمالَ حُبّاً جَمّاً.» و شما مال و ثروت را بسیار دوست می دارید.» (سوره حجر، آیه 20) «وَ اَعْلَمواُ اَنّما اَلْحیوةُ الدُّنْیا وَ لَهْوَ و زینَةٌ وَ تفاخُرُ بَینَکُمْ وَ تکاثُرُ فی الْاَموالِ وَالْاولادِ.» بدانید که زندگانی دنیا در حقیقت بازیچه ای است و لهو و عیاشی و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص زیاد کردن مال و فرزندان ...» (سوره حدید، آیه 20)
برخی از روانشناسان مانند «مک دوگال» مالکیت را نوعی غریزه می داند. اما بررسیهای انجام شده نشان می دهد که در انسان شناسی و روانشناسی جدید نظریه غریزی بودن مالکیت را تأیید نمی کند و آن را یک انگیزه قابل اکتساب روانی می داند.
2- انگیزه پرخاشگری (تجاوز)
انگیزه پرخاشگری در رفتار تجاوزگرانه انسان در برابر دیگران با هدف مورد آزار قرار دادن آنها، چه به صورت تجاوز فیزیکی و چه تجاوز لفظی، ظاهر می شود. قرآن کریم در جریان نقل دوستان آدم و حوا و فریب خوردن آنها توسط شیطان و اخراجشان از بهشت به انگیزه تجاوز اشاره می کند. «وَ قالَ اهْبَطا منْها جَمیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ...» آنگاه خدا به آدم و حوا و شیطان فرمود همه شما از آنجا (بهشت برین) فرود آیید که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید.» (سوره طه، آیه 123)
در آیه فوق به ظلم و تجاوز اشاره می کند که برخی از مردم نسبت به برخی دیگر، به دلیل رقابت و پیروی از خواسته های نفس و همچنین در اثر فریب خوردن از شیطان، روا می دارند.
در سوره بقره آیه 30، وقتی که خداوند به فرشتگان وحی کرد که «من در زمین خلیفه ای خواهم گماشت»، آنها گفتند: «آیا کسی را جانشین می کنی که در آن فساد کنند»؟ امام فخر رازی در تفسیر این آیه می نویسد: توضیح این مطلب این است که هرگاه شهوت و غضب از یک سو و عقل از سوی دیگر در کنار هم قرار گیرند، در چنین اجتماعی شهوت، حاکم و غضب، مجری خواهد بود و این باعث بروز فساد از سوی شهوت خواهد بود. گفته خدا (به نقل از فرشتگان) که جانشینی خونریز را برای زمین آفریده، معنایش این است که او (خلیفه) در اثر به کارگیری نیروی غضب این کار را انجام می دهد. اما خداوند به فرشتگان فرمود: «من آنچه را که شما نمی دانید می دانم.»
نخستین تجاوزی که بشر صورت داد، تجاوز قابیل فرزند آدم به برادرش هابیل بود. آنگاه که خداوند قربانی برادرش را پذیرفت و قربانی او را رد کرد، در نتیجه، حسد بر او چیره شده و برادرش را کشت.
قرآن همچنین به رفتار پرخاشگرانه ای که گاه در الفاظ کلامی از قبیل غیبت و تهمت و یا ناسزاگویی و تمسخر نسبت به دیگران ظاهر می شود، اشاره می کند. «إنْ کُمْ یکوُنوا لَکُمْ اَعْداءَ وَ یَسبُطواُ اِلَیْکُمْ أیدیهم و السِنَتهُمْ بالسُّوء وَ وَدوّالوّْ تکفُروُنَ.» هرگاه آنها بر شما تسلط یابند باز همان دشمن دیرینند (اینک هم) هر چه بتوانند به دست و زبان بر عداوت شما می کوشند و چقدر دوست می دارند که شما باز کافر شوید.» (سوره ممتحنه، آیه 2)
تحقیقات جدید عربی این موضوع را روشن کرده است که رفتار پرخاشگرانه در کودکان خردسال وقتی بروز می کند که حرکات جسمی آنان محدود شود. این محدودیت حرکات، باعث پیدایش حالت ناکامی و احساس محرومیت در آنها شده و در نتیجه رفتار تجاوزگرانه شان ظاهر می شود.
نتیجه برخی تحقیقات دیگر، این مسأله را ثابت کرده است که حالت ناکامی، لزوماً به رفتار پرخاشگرانه نمی انجامد، بلکه گاهی باعث بروز انواع دیگر رفتار مانند: درخواست کمک و یاری از دیگران، فزون خواه شدن و پناه بردن به شرب خمر و استعمال مواد مخدر نیز می شود. بسیاری از روانشناسان جدید رفتار پرخاشگرانه را حداقل در بخشی از آن ـ رفتاری اکتسابی به شمار می آورند.
این نظریه که بسیاری از روانشناسان جدید به آن معتقدند، با آنچه که در قرآن درباره وجود آمادگی و استعداد پذیرش خیر و شر در انسان آمده است، هماهنگی دارد. «وَ هَدینهُ النَّجْدَینْ.» آیا ما راه خیر و شر (حق و باطل) را به او ننمودیم.» (سوره بلد، آیه 10)
عوامل بسیاری مانند نحوه تربیت و شرایط رشد اجتماعی و فرهنگی و همچنین یادگیریها و تجارب شخص انسان باعث می شود که او از دو راه خیر و نیکی و خوشرفتاری با مردم و یا شر و ظلم و تجاوز یکی را انتخاب کند.
3- انگیزه رقابت
رقابت از آن دسته انگیزه های روانی است که انسان، آن را از محیط زندگی خود قرا می گیرد و تربیت فرد، او را به جنبه های مثبت و خوب رقابت در جهت ارتقا و پیشرفتش بر اساس ارزشهایی که جامعه به آن پایبند است، هدایت می کند. مثلاً گاهی فرد از فرهنگ جامعه خویش رقابت اقتصادی، سیاسی، علمی و یا انواع دیگر رقابت را که در میان فرهنگ سایرملل رواج دارد، می آموزد.
قرآن، مردم را به رقابت در تقوای خدا و کار نیک و پایبندی به ارزشهای والای انسانی و پیروی از روش الهی در زندگی چه در رابطه با خداوند متعال و چه با خانواده خود یا جامعه تشویق می کند تا از آموزش و خشنودی او بهره مند و سرانجام به بهشت برین رهسپار شوند. «فَاستَبِقواُ الْخیراتِ الی اللهِ مَرْجُعُکمْ جمیعاً فینبکُمْ بَما کَنتمْ فیهِ تَخْتَلِفونَ.» پس به کارهای نیک سبقت گیرید که بازگشت همه شما به سوی خداست و در آنچه اختلاف می کنید شما را به جزای آن آگاه خواهد ساخت.» (سوره مائده، آیه 48)
4- انگیزه دینداری
انگیزه دینداری، یک انگیزه روانی است که ریشه فطری در سرشت انسان دارد؛ زیرا انسان در اعماق وجود خود انگیزه ای را احساس می کند که او را به تحقیق و تفکر درباره آفریدگار خویش و جهان هستی و عبادت و چاره جویی از او و پناه بردن به او وامی دارد و به هنگام فشار و مشکلات و گرفتاریهای زندگی از او کمک می خواهد. تمام تفاوتهایی که در مورد خدا و روش عبادت او در انسان و همچنین، سطح اندیشه و تکامل فرهنگی و دینی انسانها در این زمینه وجود دارد، تفاوت دو روش تبعید و تبیین همان انگیزه فطری دینداری است که در اعماق نفس بشر وجود دارد.
برخی از آیات قرآن این موضوع را که انگیزه دینداری، یک انگیزه فطری است روشن می کنند خداوند می فرماید: «فَاَقِمْ وَ مهلکَ لِلْدیّنَ حنیفاً فطرتَ الله الَّتی فَطَرَ النّاسَ علیها لا تبدیلَ لِخَلْقِ الله ذلِکَ الدّینُ القیّمُ و لکنّ اکثرالناّسَ لایعلموَنَ.» پس تو ای رسول (با هفده تن از پیروانت) مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که در خلقت خدا هیچ تغییری نباید داد. این است آیین استوار حق ولیکن اکثر مردم از این حقیقت آگاه نیستند.» (سوره روم، آیه 30)
خداوند در این آیه یادآوری می کند که در فطرت، یعنی در آفرینش و سرشت انسان نوعی استعداد فطری وجود دارد که می تواند شگفتیهای مخلوقات خدا را درک و از طریق آنها بر وجود یگانگی خدا استدلال کند. در سرشت آفرینش انسان، استعداد فطری خداشناسی و یکتاپرستی وجود دارد. بنابراین اعتراف به خداوندی خدا، ریشه در فطرت انسان دارد و از ازل در اعماق روحش وجود داشته است. اما آمیخته شدن روح با جسم و سرگرم شدن انسان به خواسته های جسمی و غیره که لازمه زندگی دنیوی و زمینی است، باعث شد که این شناخت و آگاهی نسبت به خدا و استعداد فطری یکتاگرایی انسان، در معرض غفلت قرار گیرد و به دست فراموشی سپرده و نیز توسط احساس ناخودآگاه انسان، به کناری نهاده شود.
از جمله عواملی که به بیداری و فعال شدن انگیزه دینداری در انسان کمک می کند، وجود خطرهایی است که در برخی اوقات زندگی، او را تهدید می کنند و تمام راههای نجات را در برابرش می بندند به طوری که هیچ گریزگاهی به جز پناه بردن به خدا ندارد. در اینجاست که انسان با همان انگیزه فطری به سوی خدا کشیده می شود و از او برای برطرف کردن خطر کمک و یاری جوید. خداوند در این مورد می فرماید: «قُلْ من یُنَجّیکُمْ مِنْ ظلمَتِ الّرِ و البَحرِ تَدْعونهُ تضرُّعاً و خفیةً لَئِنْ انجنامِنْ هذِهِ لنکوننَّ منِالّشکرین». بگو ای پیامبر، آن کیست که شما را از تاریکیها و سختیهای بیابان و دریا نجات می دهد که او را به تضرع و زاری و از باطن قلب می خوانید که اگر ما را از این مهلکه نجات داد، پیوسته شکرگذار او هستیم.» (سوره انعام، آیه 63)
نوشته شده توسط : محمد شکری